- مشخصات کتاب
- چهل حدیث پیرامون نور یزدان
- مطلع نور
- گزارش نور
- سرگذشت حیرت انگیز نرجس خاتون
- رؤیائی سرنوشت ساز
- دختر قیصر در دودمان پیمبر
- چند نكته
- میلاد نور
- چهل حدیث
- اشاره
- حدیث اول
- حدیث دوم
- حدیث سوم
- حدیث چهارم
- حدیث پنجم
- حدیث ششم
- حدیث هفتم
- حدیث هشتم
- حدیث نهم
- حدیث دهم
- حدیث یازدهم
- حدیث دوازدهم
- حدیث سیزدهم
- حدیث چهاردهم
- حدیث پانزدهم
- حدیث شانزدهم
- حدیث هفدهم
- حدیث هجدهم
- حدیث نوزدهم
- حدیث بیستم
- حدیث بیست و یكم
- حدیث بیست و دوم
- حدیث بیست و سوم
- حدیث بیست و چهارم
- حدیث بیست و پنجم
- حدیث بیست و ششم
- حدیث بیست و هفتم
- حدیث بیست و هشتم
- حدیث بیست و نهم
- حدیث سی ام
- حدیث سی و یكم
- حدیث سی و دوم
- حدیث سی و سوم
- حدیث سی و چهارم
- حدیث سی و پنجم
- حدیث سی و ششم
- حدیث سی و هفتم
- حدیث سی و هشتم
- حدیث سی و نهم
- حدیث چهلم
- منابع و مآخذ
- فهرست احادیث
چهل حدیث پیرامون نور یزدان
مشخصات کتاب
عنوان و نام پدیدآور: چهل حدیث پیرامون نور یزدان / علی اکبر مهدی پور، 1324
مشخصات نشر: قم : نشر حاذق ، 1372.
مشخصات ظاهری: ص 120
شابک: 750ریال
یادداشت: این کتاب در سال 1372 تحت عنوان "چهل حدیث پیرامون یوسف زهرا علیهاالسلام " توسط نشر حاذق نیز منتشر گردیده است
یادداشت: کتابنامه : ص . 116 - 107
عنوان دیگر: چهل حدیث پیرامون یوسف زهرا علیهاالسلام
موضوع: م ح م د بن حسن (عج )، امام دوازدهم ، 255ق . - احادیث
موضوع: اربعینات - قرن 14
موضوع: احادیث شیعه - قرن 14
رده بندی کنگره: BP51 /م 9پ 9 1372
رده بندی دیویی: 297/959
شماره کتابشناسی ملی: م 72-3776
چهل حدیث پیرامون نور یزدان
یا اباصالح المهدی ادرکنا
ای نور یزدان، ای مهر تابان، ای فروغ بی پایان، ای خورشید همیشه فروزان.
ای پرچم نجات در آغوش، ای چشمه سار عاطفه رانوش، ای غائب ناگشته فراموش.
ای هر کجا فساد، تو هادم. ای هر کجا نظام، تو ناظم. ای هر کجا قیام، تو قائم.
ای همه غمها را تو پایان، ای همه دردها را تو درمان، ای همه نابسامانی ها را تو سامان.
تو بیا تا ز پرتو رویت، شب تاریک سحر گردد. ورنه ای مهر تابان، بی تو هر لحظه تیره تر گردد.
من در این غار خسته و دلتنگ، انتظار ترا ستاره کنم. در شب تار وحشت زا، لحظه های ترا شماره کنم.
گر بیائی ستاره های سحر، در نگاه تو رنگ می بازند. گر بیائی کبوتران امید، لانه ها را دوباره می سازند.
آه ای اشتیاق بی پایان، تو بیا تا که عشق جان گیرد، زیر زنجیر آهنین شکیب، دست لرزان ما توان گیرد.
بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم
ماه پانزده شبه دامن خود را جمع کرده میدان آسمان را ترک می گفت و هاله آن با نمای اندوهباری همچون اشک از چشم آسمان